جدول جو
جدول جو

معنی مال رو - جستجوی لغت در جدول جو

مال رو
(رَ / رُو)
راه مال رو، راهی که با ستور بدان توان رفت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). راهی که از آن با چارپایانی مانند اسب و استر و خر می توان عبور کرد. مقابل ماشین رو و شوسه
لغت نامه دهخدا
مال رو
ستور رو راه مال رو. راهی که از آن چارپایان (اسب و استر و خر) عبور کنند
فرهنگ لغت هوشیار
مال رو
((رُ))
راه باریکی که در اثر رفت و آمد چهارپایان درست شده باشد
تصویری از مال رو
تصویر مال رو
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماه روی
تصویر ماه روی
(دخترانه)
ماهچهر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لاله رو
تصویر لاله رو
(دخترانه)
لاله چهر، آنکه چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاک رو
تصویر پاک رو
پارسا، نجیب، عفیف، خوش رفتار، نیک رفتار، آنکه روش خوب دارد، برای مثال جوانی پاک باز و پاک رو بود / که با پاکیزه رویی در کرو بود (سعدی - ۱۴۸)، هر دوست که دم زد از وفا دشمن شد / هر پاک رویی که بود تردامن شد (حافظ - ۱۰۹۹)
نیکو رو، زیبا، پاک چهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فال گو
تصویر فال گو
فال بین، آنکه به وسیلۀ رمل و کتاب، طالع مردم را می بیند و بخت و اقبال و سرنوشت کسی را پیشگویی می کند، آنکه از طریق نخود، ورق، خطوط کف دست، فنجان قهوه و چیزهای دیگر حوادث را پیش گویی می کند، طالع بین، فال گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالارو
تصویر بالارو
نوعی پنجره که رو به بالا باز می شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماه نو
تصویر ماه نو
ماه شب اول از تقویم قمری، هلال
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی راه باریکی که فقط چهار پایان یا مردم پیاده می توانند از آن عبور کنند
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
بالدار.
لغت نامه دهخدا
(فَ خَ دَ / دِ)
بالارونده. که بالا رود. صاعد. بررونده. به علو گراینده. مرتقی. و رجوع به بالارفتن شود.
لغت نامه دهخدا
(لِ نَ / نُو)
سالی که از نو آغاز شود. سال جدید. و در ایران سال نو از آغاز فروردین یا حمل است:
چو بودی سر سال نو فرودین
که رخشان شدی در دل هوردین.
فردوسی.
- امثال:
چون که آید سال نو گوئیم دریغ از پارسال. و رجوع به نوروز شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ / شُ)
روبروی شمال و مقابل شمال. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
مالدار و توانگر و غنی. (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مالرو
تصویر مالرو
راهی که با ستور بدان توان رفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال فروش
تصویر مال فروش
آنکه مال و متاع فروشد، کسی که چارپایان را فروشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هام رو
تصویر هام رو
اسب که داخل پنج سال شده و همه دندانهایش بر آمده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشت رو
تصویر مشت رو
یکی از گونه های مازریوم هفت برگ لوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محل گو
تصویر محل گو
گوینده لایق و شایسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال آور
تصویر مال آور
آورنده مال، دزد دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال خر
تصویر مال خر
کسی که شغلش خریدن اسب و اشتر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال ده
تصویر مال ده
بخشنده، منعم، معطی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال من
تصویر مال من
منیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماه نو
تصویر ماه نو
هلال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لال رگ
تصویر لال رگ
رگ جهنده شریان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاهل رو
تصویر کاهل رو
سست گام آنکه بسستی راه پیماید: (کاهل روی چو باد صبا را ببوی زلف هر دم بقید سلسله در کار میکشی) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
کت پیشگوی اختری یکی اختری گفت از آن پس به راه کزینسان ببرم سر ساو شاه (فردوسی) کندا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال ور
تصویر مال ور
مالدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سال نو
تصویر سال نو
سالی که از نو آغاز شود
فرهنگ لغت هوشیار
بالا رونده صاعد، دستگاهی که برای بالا رفتن باشکوبهای ساختمان بکار رود آسانسور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالارو
تصویر بالارو
بالارونده، آسانسور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مال خر
تصویر مال خر
((خَ))
کسی که اموال دزدی شده را می خرد، کسی که شغلش خریدن اسب و استر و مانند آن است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مام رگ
تصویر مام رگ
آورتا، آرطی
فرهنگ واژه فارسی سره
دنباله رو، کسی که پشت سر دیگری راه برود
فرهنگ گویش مازندرانی